یک صفحه ی سفید دست ما داد و گفت "متن اصلی راز طبیعت نسخه ی ارجینال را به شما می دهم بروید مطالعه کرده وقتی فهمیدید برگردید " چند از ما هر هر خندیدند گفت "آنها که خندیدند بمانند الباقی گورشان را گم کنند چون زیادی اوسکول هستید" بعد کمی فکر کرد و گفت "آنها هم که خندیدند هم بروند شاگرد شنگول نمی خواهم" می گویند مردم که رفتند از مردم یکی بود که ایستاده بود. 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]