هوای اوهایو من را یاد سمانه می اندازد. اول آفتابی است با صدای جوجه و بلبل بعد یک دفعه سرد می شود ده دقیقه بعد با صدای خش خش باد بعد دوباره بلبل و اینها و وقتی که می آیی بیرون که حال و حول کنی یک طوفان لعنتی هستیت را می ریزد توی کوچه. شبهایش معمولن ساکت و آرام است اولهایش واقعن خیلی آرام اتفاق می افتد 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]