شت ممد حیوونی رفته بیمارستان
و مردم زیر لب گفتند
"حسین بیچاره
بیچاره تر زینب
خوش به حال عباس"
و من گفتم
"بیاین بچه ها
اینجا
توی کربلا امشب
عین عاشوراس"
و مردم زیر لب گفتند
غروب
خاکستر بود
با رنگرگهای نارنجی
رنگ رودخانه قرمز
دستهای شمر
گلوی حسین
شانه های عباس
محمد
 در بیمارستان بود
تنهایی
تنهایی مطلق
و سکوتی که آدم را
" به فریادم برس برادر"
صدا از حسین بود؟
عباس بود؟
علی بود؟
صدا از علی بود
علی
 پسر خدا
بر صلیب
با کله خونی
بابایش را صدا می کرد 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [3]