Pages

10/07/2008

داشتم به لمبرهای یک زنی فکر می کردم
که غیر از تو بود
سیگار می کشیدم
آری
در خیال خود
سیگار هم می کشیدم
و حتی آن را
می تکاندم
سیگارم را
و داشتم به لمبرهای یک زنی فکر می کردم
که غیر از تو بود
بگیر حمیرا
یا ملیحه
یا مینو
و آهنگ طوانی خفن گوش می کردم
و لیوان ویسکی
خیار شور تلخ
جوادترین مزه مشروب دنیا
صحنه بسیار روشنفکرانه ای بود
آماده برای
طنطنه اشعار
تکلم کلام حق از بالا
و دکلمات مکلل و از اینها
بعد
در جوادترین قسمت خیالم
تو
با چادر آمدی
چادرت را به گردن من
گره زدی
و مرا
دور سر چرخاندی
گفتی
"سیگار؟
چشمم روشن سیگار؟"
و من ترسیدم
آخر اگر من را
ول می کردی
به جای دوری پرتاب می شدم
درگیر احساسات داغانم بودم
صحنه طبعن سکسی بود
آخر چادرت گردن من بود
و تو
خسته و
عرق کرده بودی
"این چرخش
این چرخشها
این گردش مداوم شب در روز
سرم گیج می خورد بانو
سرم گیج می خورد
مرا زمین بگذار"
گفتی
"سیگار؟
باید تنبه شوی سیگار؟"
دلم خیلی می لرزید
ولم می کردی
اگر قضیه ی لمبر را می فهمیدی
گریه ام گرفت
و همینطور که می چرخیدم
اشکم
به دیوارها پاشیده می شد

No comments:

Post a Comment