همیشه سخت نیست
Lise Sarfati, USA. Texas, Austin. Samantha
صبر کرد
صبر کرد
صبر کرد
صبر کرد
Pages
▼
10/29/2008
10/28/2008
10/26/2008
من
به دره رسیدم
و کوه
با شتاب جی از من
بالاتر رفت
این جی علامت پرتاب است
جی استرینگ چیز دیگری است
و جی اسپات جای دیگر
جی جی یکجور خطاب جوادی است
جی لو کون گنده دارد
جی کی اسم کوچک مادِر
پاتر است
جی اس اسم چیز خاصی نیست
همینطوری است
این حرفها برای این
که بگویم
من افتادم از کوه
با شتاب جی
اجی مجی
افتادم از کوه
و دیگر زنده نیستم
نگران نباش
دلیل کافی بود
و زندگی هم
سخت بود طبعن
به دره رسیدم
و کوه
با شتاب جی از من
بالاتر رفت
این جی علامت پرتاب است
جی استرینگ چیز دیگری است
و جی اسپات جای دیگر
جی جی یکجور خطاب جوادی است
جی لو کون گنده دارد
جی کی اسم کوچک مادِر
پاتر است
جی اس اسم چیز خاصی نیست
همینطوری است
این حرفها برای این
که بگویم
من افتادم از کوه
با شتاب جی
اجی مجی
افتادم از کوه
و دیگر زنده نیستم
نگران نباش
دلیل کافی بود
و زندگی هم
سخت بود طبعن
یکیشان
جور غریبی به پاهای من نگاه کرد
مثل سوسمار
نفس می کشید
مثل زامبی بوی بد می داد
گفت خانه ی شما را باید
و بی توجه به مادرم از
حیات ما رد شد
از تمام پله ها بالا رفت
و بازاز روی نرده ها پرید در حیات
و باز پرید در حیات
و دانه دانه ی گلبرگها را کند
محمد می خندید
آمدند ولی توی خانه
اگر چه حمید شاکی بود
و پشت کرسی نشستند
و گفتند
خانه ی شما را باید
و تکرار نمود
خانه ی شما را باید
جور غریبی به پاهای من نگاه کرد
مثل سوسمار
نفس می کشید
مثل زامبی بوی بد می داد
گفت خانه ی شما را باید
و بی توجه به مادرم از
حیات ما رد شد
از تمام پله ها بالا رفت
و بازاز روی نرده ها پرید در حیات
و باز پرید در حیات
و دانه دانه ی گلبرگها را کند
محمد می خندید
آمدند ولی توی خانه
اگر چه حمید شاکی بود
و پشت کرسی نشستند
و گفتند
خانه ی شما را باید
و تکرار نمود
خانه ی شما را باید
10/25/2008
10/22/2008
استخونستان
غروب جمعه ی کارون
دلم در اکنون است
غروب روز شهریور
صدای جیغ بچه
سیا
چادر دختر
در آب
عکس مارهای مرده
یاد شارکهای کوچک
با
توی قیر
گیر
پرنده ی ماهی خوار...
- بوی نفت
آهوی من را هم
دیوانه کرده است
گیج میزند
فلج
غلت می خورد
تپه هایم را
زخم می شود تنش
عین جویبار
سرخ می شود تنش
سرخ نخل
نخل هم لابد
گیسوانش را
می فروشد به
آتش باد...
- ناراحتم
و تب دارم
غصه هایم دارد
می زند از تنم بیرون
این تلمبه ها
دستهای طعم آهن دارند
و اما آهن
آهن
معنی من را
حرص آدم را
شیر من دارد
می زند بیرون
از کناره های ناخنهام
ماهیان ابله
تا کی آخر دِریا دِریا؟
من هم آخر
زمین شما هستم
غروب جمعه ی کارون
دلم در اکنون است
غروب روز شهریور
صدای جیغ بچه
سیا
چادر دختر
در آب
عکس مارهای مرده
یاد شارکهای کوچک
با
توی قیر
گیر
پرنده ی ماهی خوار...
- بوی نفت
آهوی من را هم
دیوانه کرده است
گیج میزند
فلج
غلت می خورد
تپه هایم را
زخم می شود تنش
عین جویبار
سرخ می شود تنش
سرخ نخل
نخل هم لابد
گیسوانش را
می فروشد به
آتش باد...
- ناراحتم
و تب دارم
غصه هایم دارد
می زند از تنم بیرون
این تلمبه ها
دستهای طعم آهن دارند
و اما آهن
آهن
معنی من را
حرص آدم را
شیر من دارد
می زند بیرون
از کناره های ناخنهام
ماهیان ابله
تا کی آخر دِریا دِریا؟
من هم آخر
زمین شما هستم
10/21/2008
یک ترانه ی تازه
یاد می گرفتم کاش
یک شعر تازه می گفتم ای
تا برای تو می گفتم
خاصه اینکه
درباره ات دیگر
پروسه ام آسان بود
من چلانده شدم به اشکهام
و اشکهام بخار شد
به افکارم
و فکرهام
توی ابر فکرهام
قلب قرمز درخشید
حالا بیا و درسدش کن
قلب قرمز و اینها
ابتدای ناچاری است
شاعر ناچار
پیرمرد بیچاره
جز تعظیمش
و بوسیدنهاش
چیز دیگر
برای ارائه ندارد
باز هم با او می خوابی؟
یاد می گرفتم کاش
یک شعر تازه می گفتم ای
تا برای تو می گفتم
خاصه اینکه
درباره ات دیگر
پروسه ام آسان بود
من چلانده شدم به اشکهام
و اشکهام بخار شد
به افکارم
و فکرهام
توی ابر فکرهام
قلب قرمز درخشید
حالا بیا و درسدش کن
قلب قرمز و اینها
ابتدای ناچاری است
شاعر ناچار
پیرمرد بیچاره
جز تعظیمش
و بوسیدنهاش
چیز دیگر
برای ارائه ندارد
باز هم با او می خوابی؟
10/20/2008
10/19/2008
خوب اولش اینکه به روی خودم نیاوردم ولی کارسختی است برایم بدون خواننده نوشتن آدم attention whore ی مثل من بدون توجه دیگران دیوانه می شود
من یاس فلسفی نگرفته بودم یعنی یاس فلسفی نتیجه اش در من این نمی شود این سوسول بازی ها مال سیبیل دارهاست من بدفرم کوسه ام از همان بچگیهایم
ترسم نریخته ولی فکر کردم اوضاع کمی بهتر است. اگر ترسیدم دوباره در اینجا را می گذارم
ننوشتن کار خنده داریست این مدتی که آپ نمی کردم مثل همیشه نوشته ام که فکر کنم الان می شود خواند که این دو ماهه چه گهی می خورده ام
از تمام آدمهایی که سر می زدند گاهی ممنونم
تا فردا بای
قربان همه اتان بروم
علی چلچله
من یاس فلسفی نگرفته بودم یعنی یاس فلسفی نتیجه اش در من این نمی شود این سوسول بازی ها مال سیبیل دارهاست من بدفرم کوسه ام از همان بچگیهایم
ترسم نریخته ولی فکر کردم اوضاع کمی بهتر است. اگر ترسیدم دوباره در اینجا را می گذارم
ننوشتن کار خنده داریست این مدتی که آپ نمی کردم مثل همیشه نوشته ام که فکر کنم الان می شود خواند که این دو ماهه چه گهی می خورده ام
از تمام آدمهایی که سر می زدند گاهی ممنونم
تا فردا بای
قربان همه اتان بروم
علی چلچله
10/18/2008
10/15/2008
نوریافیلا
من
عاشق بی ام و ی آبی هستم
چون
دنده اش شبیه بازوی مرد قوی است
و فرمانش
مثل دست دوست دختر چاقست
- روبروی اداره یک نمایشگاه است یک بی ام و دارد یک بی ام و ی سفید و من عقده ی بی ام و ی آبی دارم عاشق بی ام و ی آبی هستم و وقتی که عکسمم روی شیشه / ماشینم را... -
همیشه آبی می پوشم
و دختر پشت دسک تاپ لپ تاپم
آبی رنگ است
حتی
حتی آسمان و دریا را آبی می بینم
عشق من آبی است
من طرفدار پرسپولیسم
چون یعنی عشق
ولی عشقم
بی ام و ی آبی است
سوار عشقم می روم یک روزی
می رویم تا آبی دریا
دست یک مایوی آبی را می گیریم
کت آبیم را
روی شانه هایش
می رویم تا شمال
تا شمال
رک و راستش
من
بی آبرویت هستم
بی ام و ی آبی
و این عاشقی اصلا
خجالت ندارد
من
عاشق بی ام و ی آبی هستم
چون
دنده اش شبیه بازوی مرد قوی است
و فرمانش
مثل دست دوست دختر چاقست
- روبروی اداره یک نمایشگاه است یک بی ام و دارد یک بی ام و ی سفید و من عقده ی بی ام و ی آبی دارم عاشق بی ام و ی آبی هستم و وقتی که عکسمم روی شیشه / ماشینم را... -
همیشه آبی می پوشم
و دختر پشت دسک تاپ لپ تاپم
آبی رنگ است
حتی
حتی آسمان و دریا را آبی می بینم
عشق من آبی است
من طرفدار پرسپولیسم
چون یعنی عشق
ولی عشقم
بی ام و ی آبی است
سوار عشقم می روم یک روزی
می رویم تا آبی دریا
دست یک مایوی آبی را می گیریم
کت آبیم را
روی شانه هایش
می رویم تا شمال
تا شمال
رک و راستش
من
بی آبرویت هستم
بی ام و ی آبی
و این عاشقی اصلا
خجالت ندارد
بادهای شمال آمدند
با ندای همیشه ی سرما
"هااااااااااااام"
گفتند
"هااااااااااام"
بعد بنگ
روی سرفه های یخ را
خط کشیدند
امضا زدند
"هااااااااااام"
و روی گریه های باران هم
مهم است آدم
دریا باشد
بداند
باد
مهم است آدم
کوه باشد
بداند
یخ
مهم است آدم
باد باشد
بداند کوه
مهم است آدم
یخ باشد
بداند
کوه
- بیلاخ
این کیر را برای تو گذاشتم آقای منتقد
تا ... -
می گفتم
چی می گفتم ؟
با ندای همیشه ی سرما
"هااااااااااااام"
گفتند
"هااااااااااام"
بعد بنگ
روی سرفه های یخ را
خط کشیدند
امضا زدند
"هااااااااااام"
و روی گریه های باران هم
مهم است آدم
دریا باشد
بداند
باد
مهم است آدم
کوه باشد
بداند
یخ
مهم است آدم
باد باشد
بداند کوه
مهم است آدم
یخ باشد
بداند
کوه
- بیلاخ
این کیر را برای تو گذاشتم آقای منتقد
تا ... -
می گفتم
چی می گفتم ؟
ایرانی بودن چیز لذتبخشی است حتی وقتی توی پنجاه ثانیه ی آخر تیم آدم می بازد. و تیم حریف حال و حول کنان و اینهان. باز هم می گویم ایرانی بودن چیز لذتبخشی است. اگر به جام جهانی هم نرفتیم. اگر آمریکا این F37 خفنها را فرستاد و خوار ما را گایید یا این برادرها خوار مملکت را گاییدند باز هم می گویم ایرانی بودن اتفاق لذتبخشی است.
10/14/2008
10/13/2008
10/12/2008
یالهایم را
به کلاغها بدهید
پرواز ترند از من
غازترند از من
گریه هایم را
به دشتها بدهید
خشک ترند از من
پرپشت ترند از من
لانه ام را
به آوارگیهای لاک پشت
دستهایم
مال اسبها باشند
کوچه ام را
بدهید بنفشه
ریشه دارد
گلدان هم
و پروانه های سفید
شعرهایم را
لای بادها بدهید
مثل پشم گوسفند
مثل گیس دخترها
شبها هنوز خواب می بینم
نرفته ام
هنوز هم
اینجا هستم
اگر مرا ندید
نگویید که نیستم
شبها
هنوز هم
خواب می بینم
به کلاغها بدهید
پرواز ترند از من
غازترند از من
گریه هایم را
به دشتها بدهید
خشک ترند از من
پرپشت ترند از من
لانه ام را
به آوارگیهای لاک پشت
دستهایم
مال اسبها باشند
کوچه ام را
بدهید بنفشه
ریشه دارد
گلدان هم
و پروانه های سفید
شعرهایم را
لای بادها بدهید
مثل پشم گوسفند
مثل گیس دخترها
شبها هنوز خواب می بینم
نرفته ام
هنوز هم
اینجا هستم
اگر مرا ندید
نگویید که نیستم
شبها
هنوز هم
خواب می بینم
10/08/2008
10/07/2008
داشتم به لمبرهای یک زنی فکر می کردم
که غیر از تو بود
سیگار می کشیدم
آری
در خیال خود
سیگار هم می کشیدم
و حتی آن را
می تکاندم
سیگارم را
و داشتم به لمبرهای یک زنی فکر می کردم
که غیر از تو بود
بگیر حمیرا
یا ملیحه
یا مینو
و آهنگ طوانی خفن گوش می کردم
و لیوان ویسکی
خیار شور تلخ
جوادترین مزه مشروب دنیا
صحنه بسیار روشنفکرانه ای بود
آماده برای
طنطنه اشعار
تکلم کلام حق از بالا
و دکلمات مکلل و از اینها
بعد
در جوادترین قسمت خیالم
تو
با چادر آمدی
چادرت را به گردن من
گره زدی
و مرا
دور سر چرخاندی
گفتی
"سیگار؟
چشمم روشن سیگار؟"
و من ترسیدم
آخر اگر من را
ول می کردی
به جای دوری پرتاب می شدم
درگیر احساسات داغانم بودم
صحنه طبعن سکسی بود
آخر چادرت گردن من بود
و تو
خسته و
عرق کرده بودی
"این چرخش
این چرخشها
این گردش مداوم شب در روز
سرم گیج می خورد بانو
سرم گیج می خورد
مرا زمین بگذار"
گفتی
"سیگار؟
باید تنبه شوی سیگار؟"
دلم خیلی می لرزید
ولم می کردی
اگر قضیه ی لمبر را می فهمیدی
گریه ام گرفت
و همینطور که می چرخیدم
اشکم
به دیوارها پاشیده می شد
که غیر از تو بود
سیگار می کشیدم
آری
در خیال خود
سیگار هم می کشیدم
و حتی آن را
می تکاندم
سیگارم را
و داشتم به لمبرهای یک زنی فکر می کردم
که غیر از تو بود
بگیر حمیرا
یا ملیحه
یا مینو
و آهنگ طوانی خفن گوش می کردم
و لیوان ویسکی
خیار شور تلخ
جوادترین مزه مشروب دنیا
صحنه بسیار روشنفکرانه ای بود
آماده برای
طنطنه اشعار
تکلم کلام حق از بالا
و دکلمات مکلل و از اینها
بعد
در جوادترین قسمت خیالم
تو
با چادر آمدی
چادرت را به گردن من
گره زدی
و مرا
دور سر چرخاندی
گفتی
"سیگار؟
چشمم روشن سیگار؟"
و من ترسیدم
آخر اگر من را
ول می کردی
به جای دوری پرتاب می شدم
درگیر احساسات داغانم بودم
صحنه طبعن سکسی بود
آخر چادرت گردن من بود
و تو
خسته و
عرق کرده بودی
"این چرخش
این چرخشها
این گردش مداوم شب در روز
سرم گیج می خورد بانو
سرم گیج می خورد
مرا زمین بگذار"
گفتی
"سیگار؟
باید تنبه شوی سیگار؟"
دلم خیلی می لرزید
ولم می کردی
اگر قضیه ی لمبر را می فهمیدی
گریه ام گرفت
و همینطور که می چرخیدم
اشکم
به دیوارها پاشیده می شد
10/05/2008
- اسب دست داشت
ماده اسب داشت
چار پا نبود
با مماخ کبریتی
و یالهای ارغوانی
صورتی حتی
در آفتاب
- مرد دست نداشت
مرد شهید بود
با گیسهای سیاه
با پرچم سبز
مرد دست نداشت
- قسمت آخر بود
خورشید می تابید
مگس روی
و آفتاب در بالش
ارغوانی بود
صورتی حتی
- روی تپه اسب
دست داشت
مرد
ماده اسب داشت
اسم اسب او
ذوالجناح بود
-گریه اصلا بد نیست
اتفاقن در این قسمت
و البته کلا
مناسب است
بهترش هم که
مال زن باشد
زن توی گرمای تابستان دلچسب است
هاه هاه من خیلی سفاکم
شمربن ذی الجوشن گفت -
- گربه توی تابستان
عبور گربه ی داغ
از توی تابستان
- شهر پر از هلاکو بود
مردم از هم
و جوری را
آخرش یکجوری
- شیخ می دوید
- گربه می دوید
- اسب می دوید
- تابستان بود
ماده اسب داشت
چار پا نبود
با مماخ کبریتی
و یالهای ارغوانی
صورتی حتی
در آفتاب
- مرد دست نداشت
مرد شهید بود
با گیسهای سیاه
با پرچم سبز
مرد دست نداشت
- قسمت آخر بود
خورشید می تابید
مگس روی
و آفتاب در بالش
ارغوانی بود
صورتی حتی
- روی تپه اسب
دست داشت
مرد
ماده اسب داشت
اسم اسب او
ذوالجناح بود
-گریه اصلا بد نیست
اتفاقن در این قسمت
و البته کلا
مناسب است
بهترش هم که
مال زن باشد
زن توی گرمای تابستان دلچسب است
هاه هاه من خیلی سفاکم
شمربن ذی الجوشن گفت -
- گربه توی تابستان
عبور گربه ی داغ
از توی تابستان
- شهر پر از هلاکو بود
مردم از هم
و جوری را
آخرش یکجوری
- شیخ می دوید
- گربه می دوید
- اسب می دوید
- تابستان بود
در باکلاس ترین تریپ ممکن
جنازه ی من
- باید اعتراف کرد
باید گفت
جنازه ی یک قهرمان باید
- وقتی جنازه ات را دیدم
کله نداشتی
سرت را بریده بودند
و دستهایت
خسته بودند
- من با کلاس بودم
آهای من
قهرمانی
با کلاس تر بودم
- مسلسل زیاد بود
شمشیر زیاد بود
حق نداشتیم
حق نداشتند
- تانک اولی
تانک دوری بود
- دوری خیلی سخت است
محسن جان
دوری خیلی سخت است
جنازه ی من
- باید اعتراف کرد
باید گفت
جنازه ی یک قهرمان باید
- وقتی جنازه ات را دیدم
کله نداشتی
سرت را بریده بودند
و دستهایت
خسته بودند
- من با کلاس بودم
آهای من
قهرمانی
با کلاس تر بودم
- مسلسل زیاد بود
شمشیر زیاد بود
حق نداشتیم
حق نداشتند
- تانک اولی
تانک دوری بود
- دوری خیلی سخت است
محسن جان
دوری خیلی سخت است